شب قبل از عملیات، بچه‌ها تصمیم گرفتند بیرون چادرها مراسم دعای توسل راه بیندازند. دشت، حال و هوای خاصی پیدا کرده بود. قرار بر این بود که هر یک از بچه‌ها، قسمتی از دعا را انتخاب و قرائت کنند و به یکی از معصومین متوسل شوند.
دعا آغاز شد و از میان جمع چهل نفر‌مان، چهار ده نفر به چهارده معصوم توسل جستند. یکی دو روز بعد، عملیات آغاز شد و عجیب آن‌که، هر چهارده نفری که آن شب توسل خوانده بودند، به مقام شهادت نایل آمدند! 



تاریخ : چهارشنبه 89/7/7 | 6:22 عصر | نویسنده :


حسین شیخ الاسلام گفت: "گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود."

به گزارش شبکه ایران، در گفت‌و‌گویی که در ایام سالروز پذیرش قطعنامه 598، با مهندس حسین شیخ الاسلام انجام شده بود در میان سخنان وی نکته حیرت انگیزی وجود دارد که تا کنون نهفته مانده و کسی آن را نقل نکرده است.

بنابر گزارش پایگاه خبری 598، شیخ الاسلام که در زمان پذیرش قطعنامه آتش بس میان ایران و عراق به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده در سازمان ملل حضور داشت و هم اکنون ریاست کمیسیون حمایت از فلسطین را بر عهده دارد از حال و هوای امام(ره) در آن روزها این چنین روایت می‌کند: " پس از پذیرش قطعنامه598 توسط امام خمینی (ره)، ایشان نامه‌ای را خطاب به دکتر ولایتی مرقوم کرد که این نامه همان شب در جلسه‌ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد. متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت. نکته‌ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود."





تاریخ : سه شنبه 89/7/6 | 7:27 عصر | نویسنده :






بسم‌الله الرحمن الرحیم
درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداکار اسلام، غلامعلی پیچک. شهیدی که در دشوارترین روزها، مخلصانه‌ترین اقدام‌ها را برای پیروزی در نبرد تحمیلی انجام داد. یادش بخیر و روانش شاد.
سیدعلی خامنه‌ای



تاریخ : سه شنبه 89/7/6 | 7:14 عصر | نویسنده :

ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها

همان قبیله که بودندغرق پاکی ها

به عشق زنده شدند«عند ربهم» بودن

شده ست حاصل آنها ز سینه چاکی ها

دلیل غربتشان، اهل خاک بودن ماست

نه بی مزار شدن ها، نه بی پلاکی ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:

زمین چقدر حقیر است ، ای خاکی ها؟

                                                        شعر از محمد جواد شرافت

 




تاریخ : سه شنبه 89/7/6 | 6:26 عصر | نویسنده :

کبوترانه پریدید خوش به حال شما

قفس چگونه نشد مانع وصال شما؟

همین که بال گشودید آسمان لرزید

وعرشیان صله دادند در قبال شما

میان آتش وخون، عاشقانه رقصیدید

که جاودانه رقم خورده بود فال شما

و ما نظاره گر آن عروجتان بودیم

چه عاشقانه عروجی ، خوشا به حال شما

سفر! چه رسم قشنگی ! سفر به عرش خدا

سفر به خیر ! سفر خوش ! سفر حلال شما

                                            فرامرزی نیا




تاریخ : دوشنبه 89/7/5 | 8:13 عصر | نویسنده :