|
شتر دیدی ندیدی!
آب اسایشگاه را قطع کردند .آب را جیره
بندی کردیم .
کل آب مان توی یک سطل بود .به
هر نفر پنج تا قاشق میرسید سهم آن روز را خوردیم وخوابیدیم بیدار بودم .
خودم را
زده بودم به خواب ویکی بلند شد آب بخورد به خدوم گفتم : بی خیال ،شتر دیدی ندیدی .
شاید طفلکی خیلی تشنه است تا
دم سطل رفت نخورد . برگشت توی جاش خوابید .
تاریخ : سه شنبه 88/9/17 | 7:20 عصر | نویسنده :