سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای راضیه کلاس خصوصی گرفته بودیم معلمش یه آقای خیلی خوب و مورد اعتماد خانواده بود.

این آقای معلم بعد از کلاس به دلیل اینکه هوا تاریک می شد. بچه های کلاس را با ماشین شخصی اش به منزل می رساند .
هر چی به راضیه اصرار می کردیم اصلا حاضر نمی شد که سوار ماشین آقای معلم بشود.
می گفتیم که این آقای خوبی هست.

می گفت که کار من با این آقا فقط در حیطه ی این کلاس هست .

تا اینجادیگه لزومی نداره من ارتباط بیشتری داشته باشم.

توی شب تاریک و سرد زمستون سوار اتوبوس می شد و با مشقت خودش رو به خونه می رسوند

(شهیده راضیه کشاورز) 




تاریخ : جمعه 92/8/10 | 4:12 عصر | نویسنده :