سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 مادر گفت: نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد.

گفت: هرچه تو بگویی. فقط یک سؤال؛

میخواهی پسرت، عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا.

مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد




تاریخ : شنبه 90/7/9 | 6:59 عصر | نویسنده :