سفارش تبلیغ
صبا ویژن


علی، ناصر و مسعود خودسیانی سه برادری هستند که در دوران دفاع مقدس از یک خانواده به شهادت رسیده اند. ناصر و مسعود دوقلو بودند که با فاصله نیم ساعت از هم متولد شده بودند و در جبهه نیز در یک عملیات با همین فاصله زمانی نیم ساعت به شهادت نائل آمدند. 
مادر شهیدان خودسیانی می گوید: بعد از 25 سال در میان نوشته های فرزندم ناصر، شعری را که دست نوشته های او بود، پیدا کردم که نشان می دهد او با علم به شهادت خود برای آخرین بار راهی جبهه شده است. این اشعار گواهی بر این ادعاست:
سر راهم مگیر مادر/ مکن تو التماس دیگر
رسید، صبر تو آخر/ که دارم می روم جبهه
چه باکی دارم از دشمن/ لباس رزم من آور
خمینی ام بود رهبر/ که دارم می روم جبهه
اگر زحمت کشیدی تو/ اگر خیری ندیدی تو 
به محشر رو سفیدی تو/ که دارم می روم جبهه
شدی تو رستگار دیگر/ مزن بر سینه و بر سر
به عشق مهدی می سوزم/ که دارم می روم جبهه
حلالم کن ای مادر/ نمی بینی مرا دیگر
خداوندا بده صبری / تو بر این مادر زارم
شدی راحت ز دست من/ که دارم می روم جبهه
تو قرآن را بیار مادر/ بگیرش همچو بالا سر
حلالم کن دم آخر/ خداحافظ تو ای مادر




تاریخ : دوشنبه 89/5/25 | 4:40 عصر | نویسنده :