|
قبل از عملیات کربلای 5 جمعی از بچههای گروهان غواصالحدید از گردان حمزه سیدالشهدا لشگر 7 ولیعصر (عج) مشغول شوخی و مزاح با فرمانده بودیم که ناگهان فرمانده گفت: «بچهها دیگر شوخی بس است، چند لحظهای اجازه بدهید میخواهم وصیتنامه بنویسم. من تا دو ساعت دیگر شهید میشوم، بگذارید برایتان چیزی به یادگار بگذارم».
نیم ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که فرمان حمله صادر شد و درست زمانی که هنوز دو ساعت از آغاز عملیات سپری نشده بود فرمانده شهید «جانمحمد جاری» به ملاقات معشوق خویش رسید و کربلایی شد.
تاریخ : جمعه 89/4/11 | 11:35 صبح | نویسنده :