سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز جمعه بود. من و چند تن از دوستان شهرستانی در دانشکده مانده بودیم. شهید حاج محمد جعفر نصر اصفهانی، هم که از روز قبل نگهبان بود، پیش ما بود. شهید به ما گفت: «هیأتی به نام «هیأت فاطمیون» هست. اگر می‌خواهید محیط برای شما خسته‌کننده نباشد و بیکار نباشید، شما را به این هیأت می‌برم. به سود شما هم خواهد بود». 

ما دو، سه نفر، صبح از دانشکده راه افتادیم به طرف میدان «حر». در آنجا یک راننده منتظر ما بود. سوار ماشین شدیم و ما را به هیأت فاطمیون بردند. چنان تأثیری در ما گذاشت که روزهای بعد اگر جعفرآقا هم نبود، به نحوی خودمان را به آنجا می‌رساندیم و از این محفل روحانی استفاده می‌کردیم.

جالب اینجا بود که اگر در آن هیأت نامی از بی‌بی فاطمه زهرا(س) می‌آمد، شهید نصر به گریه می‌افتاد و حالتی معنوی به او دست می‌داد.




تاریخ : دوشنبه 90/2/12 | 9:30 عصر | نویسنده :

علیرضا قزوه به مناسبت جنایات آل خلیفه در بحرین شعری سروده است.

این شعر که «شمر همین آل خلیفه‌ است» نام دارد، به شرح زیر است:

مختار!

راهی نمانده است

همین امشب

از سریال بیرون بزن

پیش از آن که شمر و سنان کاری کنند

با کمک سازمان ملل

بیرون بزن

با همین کیان ایرانی و همین ایرانیان

که نشسته اند پای گیرنده هایشان

و با همین شمشیرها

که در دست فرزندان مالک است

به جنگ شمر برویم

و شمر همین آل خلیفه است

همین عبدالله است و همین عبیدالله

و شمر همین شورای اعراب اند

که منجنیق آورده اند در بحرین

و" آیات" خدا را می کشند و لگدمال می کنند

وگرنه اهل سنت با مایند

و عاشقان رسول الله با مایند

تنها شمر و سنان

با آل سعود و آل خلیفه

با آل شکم و آل حرام آن سویند

و آل کاخ سفید و آل کاخ الیزه آن سویند

و آل بی بی سی

همیشه آن سو بودند

به مختار گفتم چاره ای نمانده

باید از دل سریال بیرون زد

با اسب

با شمشیر

با قایق های تندرو و با شعر

که جهان همین کوفه ست

و عاشقان علی(ع) امشب

بر پشت بام های زمین آتش روشن کرده اند




تاریخ : دوشنبه 90/2/5 | 10:4 عصر | نویسنده :

پیکر شهید برونسی طی عملیات ویژه ای در شرق دجله به همراه ?? شهید دیگر پیدا، و به میهن منتقل شد و در روز شهادت حضرت زهرا (س) همزمان با دهه دوم در مشهد تدفین می شود.

 از این شهید پلاک هویت، بخشی از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبیک یا خمینی(ره) و لباس بادگیر خاکی منقوش به آرم سپاه پیدا شده است.

 این شهید سر در بدن ندارد، اما بر آرمان های خود استوار است.

وزیباتراینکه پیکر شهید دررروز شهادت حضرت زهرا که سخت مرید ایشان بود تشییع می شود .خوشا به سعادتش




تاریخ : یکشنبه 90/2/4 | 4:30 عصر | نویسنده :

به نماز سید که نگاه می‌کردم، 
ملائک را می‌دیدم که در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشسته‌اند. 
رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود. 
گفتم: «نمی‌دانم‏, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.» 
به چشمانم خیره شد. 
«مواظب باش! کسی که سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.» 

گفت و رفت. 
اما من مدتها در فکر ارتباط میان نماز و زندگی بودم. 
«نماز مهمترین چیز است، نمازت را با توجه بخوان» (1). بار دیگر خواندم, اما نماز سید مرتضی چیز دیگری بود. 
1- از سخنان سید مرتضی آوینی

منبع: کتاب همسفر خورشید 
راوی: اکبر بخشی




تاریخ : پنج شنبه 90/2/1 | 11:27 صبح | نویسنده :