سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معمولاً صورت بشاشی داشت.

یک بار سر مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم.

هر کدام روی حرف خودمان ایستاده بودیم که او عصبانی شد،اخم توی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت.از خانه زد بیرون...
وقتی برگشت دوباره همان طور با روحیه باز و لبخند آمد.

بهم گفت«بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»می گفت:نباید گذاشت اختلافات خانوادگی بیش از یک روز ادامه پیدا کند.
راوی: همسر شهید اسماعیل دقایقی  




تاریخ : شنبه 92/9/23 | 3:43 عصر | نویسنده :