سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داشت منطقه را برای مقدم پور، فرمانده جدید ، توضیح می داد.

مثل همیشه راست ایستاده بود روی خاکریز.

حدادی هم همراهشان بود. سه نفر بودند؛ sه تا خمپاره رفت طرفشان.

اولی پانزده متری . دومی هفت متری وسومی پشت پای دکتر ، روی خاکریز.

دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای خاک ریز .

ترکش خمپاره خورده بود به سینه ی حدادی ، صورت مقدم پور و پشت دکتر...

دکتر چمران هم آسمانی شد ...!




تاریخ : جمعه 92/3/31 | 10:24 صبح | نویسنده :

سفره عقدمان با تمامی سفره ها فرق داشت؛

به جای آینه شمعدان تفسیر المیزان را دور تا دور سفره عقدمان چیده بودیم!

برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد می ارزید به هزاران شگونی آینه و شمعدان!

برای مراسم برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله گفت :

وقتی مردم در این حال ندارند چگونه شب عروسیم اینگونه خرجی دهم!!

برنج ها را باز کردیم بسته بندی کردیم و به خانواده های نیارمند دادیم وقتی برنج ها را میدادیم فتح الله میگفت:

هدیه امام خمینی ست!

شهید فتح الله ژیان پناه




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 5:42 عصر | نویسنده :

شهید جهان آرا:

بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح میکنیم!

مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند…

 




تاریخ : شنبه 92/3/25 | 4:48 عصر | نویسنده :

ارتحال امام خمینی (ره)




تاریخ : دوشنبه 92/3/13 | 7:4 عصر | نویسنده :

ارادت خاصی به مولا ثامن الحجج- علی بن موسی الرضا (ع)- داشت.

درزندان که بود، بیشتر ازشکنجه های ساواک دوری از حرم امام رضا (ع) رنجش می داد. بالاخره به ترفندی متوسل شد.

- اگه منو ببرین زیارت امام رضا (ع) اعتراف می کنم.

مامور ساواک که نتوانسته بودند تحت شدیدترین شکنجه ها او را به اعتراف وادارند، متعجب و خوشحال مقدمات زیارت او را تحت اقدامات شدید امنیتی فراهم کردند و او بعد از مدت ها توانست مولایش را سیر زیارت کند.

وقتی او را به سلولش برگرداندند و از او اطلاعات خواستند، گفت:

«شرمنده! تو حرم استخاره کردم که بهتون اطلاعات بدم یا نه، استخارم بد اومد». و باز هم شکنجه بود وشکنجه.

راوی: فرزند شهید عباس موسوی قوچانی به نقل از: رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای( مدظله العالی)




تاریخ : دوشنبه 92/3/13 | 6:55 عصر | نویسنده :