سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنروزها که شهدای گمنام دل تنگی خودشان را با زمزمزهای عارفانه و درخلوت با پروردگار، در میان سنگرهای کوچک ودرزیر آتش گلوله های دشمن بعثی به منصه ظهور می گذاشتند تصور نمی کردم که روزی باید درباره گمنامی فاتح خوبیها وصلابت همچون کوه آنها با زبان شعر سخنی گویم اما این غزل را به یاد همه شهدای گمنام و تقدیم به  دوستداران ورهروان آنها می نمایم.
ای فاتح خوبیها گمنام تویی یامن؟
شوریده دل شیدا گمنام تویی یامن؟
برگشتی ازآغوش خاموش بیابانها
کردی به دل ما جا گمنام تویی یا من؟
یک کوه صلابت بود ، تابوت تو بردوشم
هم وزن شقایقها گمنام تویی یا من؟
درعاشقی ومستی صد گونه خطر کردی
دریا دل بی پروا گمنام تویی یامن؟
من درقفس خویشم ، درفکرپس وپیشم
تا فارغی ازاینها گمنام تویی یامن؟
من همنفس درد و اندیشه بیمارم
تو هم سخن زهرا گمنام تویی یامن؟
از آبروی نامت برمحو گناهنم
شد روزنه ای پیدا گمنام تویی یامن ؟

 

حسین بادروج




تاریخ : یکشنبه 90/4/19 | 6:53 عصر | نویسنده :