سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شهید نوریان وقتی به حج می‌رفت، رو به ما گفت: «چیزی جز دعا و نماز از من توقع نداشته باشید. » و هنگامی‌ که بازگشت، تعریف کرد: «آن موقع که دور کعبه طواف می‌کردم، یک آقای نورانی با شالی سبز در کنار من حرکت می‌کرد، به او گفتم: «درست است که آقا امام زمان (عج) در این روز در بین مردم حضور دارند؟!»
پاسخ داد: «بله، هر حاجتی داری از خدا بخواه.» در همین حال دست‌هایم را بالا بردم و گفتم: «خدایا سه حاجت دارم و سه قول نیز می‌دهم. اول این‌که بچه‌ای به من عطا کنی که خیر دنیا و آخرت در وجودش باشد و نسلی پاک از من باقی بماند. دوم این‌که از همه‌ی گناهانم درگذر، و سوم این‌که قبولم کن و بپذیر که در قیامت با شهدای اسلام در محضرت حاضر شوم و قول می‌دهم که اول، مداح آل علی (ع) باشم. دوم، قرآن را حفظ کنم، و سوم نماز شبم ترک نشود.»
وقتی به خود آمدم، ایشان را ندیدم. همان شب خواب دیدم که خداوند پسری به من داده است. او هیچ‌گاه نماز شبش ترک نشد تا روزی که به شهدای اسلام پیوست.




تاریخ : جمعه 89/8/21 | 12:12 عصر | نویسنده :